سیدمحمدسعید نورینائینی
منبع خبر : ایانا - اصلیلینک خبر : اینجا کلیک کنیدتاریخ انتشار : 13 آبان 1394ساعت انتشار : 14:17:25
سیدمحمدسعید نورینائینی
اقتصاددان و عضو هیأت علمی دانشگاه شهیدبهشتی
امنیت غذایی یعنی همه مردم، همیشه و همهجا، به غذای کافی، مغذی، سالم و سازگار با فرهنگ و حفظ کرامت انسانی دسترسی داشته باشند. تأمین امنیت غذایی، صدقهدادن و خیریه نیست؛ حقی است که هرکدام از اعضای جامعه دارند و همه کشورهای عضو سازمان ملل آن را بهعنوان حق شهروندان خود پذیرفتهاند؛ اما پرسش مهم و کلیدی این است که امنیت غذایی ما چگونه تأمین میشود؟ بهطورخلاصه غذای موردنیاز کشور را باید یا تولید یا وارد کنیم تا از نظر کلان، امنیت غذایی جامعه تأمین شود. موفقیت این اقدام بسته به این است که جامدتین با هم موافق باشند. در امنیت غذایی زمانی این موفقیت حاصل میشود که مایعتین (دو مایع نفت و آب) هماهنگ باشند. اگر این دو را داشته باشیم، امنیت غذایی داریم. نسل گذشته با وجود صدمههای زیادی که دیدند، نفت را مصرف نکردند؛ اما ما این منابع نفتی موجود را به سرعت مصرف میکنیم. در هشت سال گذشته ٨٠٠ میلیارد دلار از نفت را مصرف کردهایم؛ بدون اینکه چیزی به دست بیاوریم؛ البته نفت بسیاری از مسائل دولت را حل کرده است، اما مسائل مردم را نه. اینکه نفت یک نعمت است یا نفرین، باید در جای دیگری به آن پرداخت؛ اما میتوان گفت تا نفت داریم امنیت غذایی هم داریم. سال ٩٢ هفت میلیون تن گندم وارد کردهایم. ٩٠ درصد روغن موردنیاز کشور و مقدار بسیار زیادی ذرت وارد کردهایم. بهطورمتوسط، ٥٠ درصد نیازهای غذایی خود را وارد کردهایم، هرچند درآمد نفت کم شده، کسی از گرسنگی در کشور ما آسیب ندیده است؛ بنابراین تا زمانی که نفت هست امنیت غذایی داریم؛ اما زمانی که نفت پایان یابد، امنیت غذاییمان با خطر بسیار شدید مواجه میشود و شاید از دست خواهد رفت؛ بنابراین با نگاه بلندمدت بسیار ضروری است به مسئله آب برای امنیت غذایی بپردازیم که اهمیت بسیار زیادی دارد و یکی از مسائل اساسی امروز اقتصاد ایران است که متأسفانه مغفول مانده و توجه چندانی به آن نشده است؛ البته اخیرا نهضتی معطوف به آب بهوجود آمده که امیدوارم در جلب توجه همگانی به این مسئله کامیاب باشد. همه علمای زیستشناسی درباره این مسئله توافق دارند که در اثر پدیدههای اقلیمی جدید مانند گرمشدن هوا ( (Global Warming یا پدیده گلخانهای، هریک درجه حرارت که در فصل دانهبندی غلات افزایش یابد، ١٠ درصد محصول را کم میکند. یک تجربه علمی دراینزمینه در سال ٢٠٠٨ بهدست آمد. برآورد میشد روسیه طبق تاریخچهاش صد میلیون تن غلات تولید کند، ولی در اثر موج گرما که در فصل رشد غلات ایجاد شد، ٤٠ درصد از محصولات این کشور از بین رفت؛ یعنی از صد میلیون، ٦٠ میلیون تن محصول وارد بازار نشد. نتیجه این شد که بازار بینالمللی غذا وارد بحران شد و ترسی بهوجود آمد و صادرکنندگان هم با نگرانی از کمبود یا فرصتطلبی مدتی صادرات را محدود کردند، قیمتها بالا رفت و در عرض کمتر از چند ماه، شاخص قیمت از ١٠٠ در سال به ٣٠٠ رسید؛ یعنی قیمت ٣٠٠ درصد افزایش پیدا کرد و قیمتهای مواد غذایی سهبرابر شد. نتیجه این اتفاق در همه دنیا یکی نبود. در کشورهای غنی مانند آمریکا قیمت یک بسته نان که یک دلار بود ٢/١ دلار شد؛ اما در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه و کمترتوسعهیافته مردم گرسنه که تعدادشان در دنیا به دو میلیارد نفر میرسد، از دو وعده غذایی روزانه یک وعده را از دست دادند. در اثر این رخداد، صد میلیون نفر به گرسنگان دنیا اضافه شدند؛ درحالیکه از ١٩٧٣ که جهان با بحران غذایی مواجه بود تا سال ٢٠٠٨ متوسط قیمت محصولات غذایی روند نزولی داشت و بهتدریج کاهش پیدا میکرد؛ اما پس از این اتفاق، قیمتها پایین نیامد. این شاخص پس از مدتها پایین آمده و درحالحاضر حدود ٢٢٠ است؛ اما طبق پیشبینیها این رقم روند صعودی ملایم خواهد داشت. درنتیجه دوران غذای ارزان در دنیا بهپایان رسیده است. از این به بعد، غذا گرانتر خواهد شد و هر کشوری باید در برنامهریزی تأمین غذایی خودش به این واقعیت توجه کند. یک توافق کلی وجود دارد که در همهجای دنیا (با یک تسامح درباره اروپا و آمریکا) بهویژه در آفریقا و خاورمیانه از آب بسیار بیرویه استفاده میشود؛ با اینکه این دو (آفریقا و خاورمیانه) از کمآبترین مناطق دنیا هستند، از آبهای زیرزمینی بسیار بیرویه استفاده میکنند و پایینرفتن سفرههای زیرزمینی و بحران آب، مسئلهای جدی شده است. در ایران دریاچه ارومیه و زایندهرود خشک شدهاند و بختگان و هامون هم در حال خشکشدن هستند و مدیریت کلان آب، تازه از خواب بیدار شده است که متأسفانه در برخی موارد بسیار دیر شده است. بر اساس آمار ارائهشده در ایران در سال ١٣٤٠ از ٤٠٠میلیارد مترمکعب آبی که از طریق بارشها به زمین میرسید، ١٣٥ میلیارد مترمکعب باقی میماند؛ در سال ١٣٩٢ این میزان به ٩٠ میلیارد مترمکعب کاهش یافته است که از این میزان هم حدود ٩٢ درصد در کشاورزی استفاده میشود. طبق پیشبینیهای متخصصان آب، اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، ایران در ٢٠ سال آینده با مشکلات بسیاری مواجه خواهد شد؛ کلانشهرهایمان باید جابهجا شوند و نتیجه بدتر اینکه، بیتردید در مدت بسیار کوتاهی، با وضع بسیار بد امنیت غذایی مواجه خواهیم شد. پدیده دیگری که در دنیا، بهویژه در چین، هند و ایران بهوجود آمده، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است که سهم نسلهای آینده را هم برداشت میکنیم؛ البته شرایط کشورهای عربی از ما بدتر است. باید از تکنولوژی برای بهبود توسعه و زندگی استفاده کنیم، اما تنها استفادهای که از تکنولوژی آب کردهایم، این است که به وسیله موتورهای پمپاژ، آبِ چاهها از آب زیرزمینی بیرویه و مسرفانه استفاده کردهایم و اینکه چگونه از آب بهتر و اقتصادی استفاده و صرفهجویی کنیم؛ بهطورکلی فراموش شده است. امروزه اصطلاحی در سطح بینالمللی با این مضمون مطرح است که «عدهای زیر حباب آب زندگی میکنند». در سال ٢٠٠٨ که بحران مالی بزرگ در مسکن آمریکا بهوجود آمد گفتند مسکن آمریکا زیر حباب بود؛ یعنی بیش از امکاناتی که داشت از آن استفاده میکرد. خیلی از جمعیت دنیا این وضعیت را درباره آب دارند و نمیخواهند واقعیت را بپذیرند. این جمعیت در چین ١٥٠ میلیون نفر و در هند ١٣٠ میلیون نفر است. حدود ٢٣ کشور، ازجمله ایران هم جزء کسانی هستند که زیر حباب آب زندگی میکنند. اگر این حباب بترکد، همان اتفاقی میافتد که در بازارهای مالی آمریکا افتاد؛ منتها اینبار درباره منابع آب خواهد بود و مسئله بسیار حساس است؛ مثالی که درباره روسیه زدم این بود که از صد میلیون تن محصول موردانتظار، در اثر یک شوک گرمایی ٤٠ درصد کم شد، اگر این اتفاق در غرب میانی آمریکا (میلوست) که ٤٠٠ میلیون تن محصول غلات دارد،٤٠ درصد آن ١٦٠ میلیون تن میشود که اگر یکباره از بازار بینالملل کم شود، از بحران هم میگذرد و یک فاجعه اتفاق میافتد. اگر حباب آبی که زیر آن زندگی میکنیم، بترکد از این شرایط بدتر خواهد بود. نتیجه بعدی خطر و بیاطمینانی بسیار شدید در زمینه امنیت غذایی است و باید این خطر را جدی بگیریم. بحث من بخش غلات و غذاست؛ درحالیکه اثر زیستمحیطی این بحران را نادیده میگیریم. هر اتفاقی در یک بخش بیفتد، اگر خوب یا بد باشد، سرریزهایی دارد. مهمتر از آن، عکسالعملهای اجتماعیای که در اثر چنین فجایعی بهوجود میآید هم نادیده گرفته شده؛ درحالیکه شاهد بودیم وقایعی که در اصفهان اتفاق افتاد و آب زایندهرود را به یزد بردند، چند نفر در این میانه آسیب دیدند. در چهارمحالوبختیاری هم مردم با انتقال آب مخالف بودند. این موضوعات را نمیشود نادیده گرفت. نتیجه بعدی این است که هشدارهای امنیت غذایی بسیار فراتر از غذاست و ممکن است به تولید صنعتی و انسجام اجتماعی هم سرایت کند و درآنصورت برای کسی قابلتحمل نیست. اما راهحل چیست؟ اگر نفت را بهعنوان راهحل کنار بگذاریم، باید به سمت افزایش تولید برویم. افزایش تولید در کشاورزی از دو طریق ممکن است: یا باید سطح کاشت افزایش یابد یا تولید را در واحد سطح افزایش دهیم. افزایش کاشت در همهجای دنیا بهعنوان یک گزینه منتفی است. همه زمینهایی که قابلکشت منطقی باشد تا به حال زیر کشت رفته است. در ایران وضع از این هم بدتر است. در اثر پدیده زمینخواری، زمینهای بسیار شکننده را گرفتهایم که نه زمین کشاورزی است و نه دیم. متخصصان به این نتیجه رسیدهاند که اگر بخواهیم محصول بیشتری داشته باشیم، باید سطح کشت را کاهش دهیم؛ چون آب موجود برای این سطح کافی نیست؛ آب را استفاده میکنیم و چیزی هم به دست نمیآوریم؛ بنابراین تنها راه افزایش غذا، افزایش بهرهوری عوامل تولید است. اگر با یک بررسی مختصر کار کارشناسی انجام دهیم، باز در بهترین شکل افزایش بهرهوری به مهمترین نهاده یعنی آب میرسیم. اگر نتوانیم آب کافی تولید کنیم و از آب درست استفاده کنیم، بقیه عوامل تولید و نهادهها یعنی نه زمین حاصلخیز نه بذر و کود و ... قابل استفاده نیست؛ بنابراین راهحل ما به استفاده درست از آب و افزایش بهرهوری آن منتهی میشود. توصیه من درحالحاضر، در آغاز برنامه ششم، این است: در بخش کشاورزی به نظرم باید برنامه ما صددرصد حول استفاده صحیح از آب بچرخد. سازمان و تشکیلات وزارت کشاورزی و سازمانهای وابسته باید بهطورکلی تغییر کند و در راستای استفاده بهینه از آب قرار گیرد. اگر به همین منوال ادامه دهیم، با خطر و تهدید ازمیانرفتن امنیت غذایی، محیطزیست و تولید صنعتی مواجه میشویم. چه کسی از شرایط به وجود آمده بیشتر متضرر خواهد شد؟ متأسفانه آمار دقیقی از خانوارهای آسیبپذیر نداریم، اما طبق آمارهای کلی ٧١ میلیون نفری که برای دریافت یارانه نامنویسی کردهاند، درحقیقت خود را مستحق دریافت غذا میدانند؛ حتی اگر عدهای هم از نظر مالی واجد این شرایط نباشند، از نظر روحی خواهان این شرایط هستند. ٨٠٠ هزار نفر کودک از این سهمیه غذایی نتوانستهاند، استفاده کنند؛ البته تعدادشان در جامعه مطمئنا بالاتر از این میزان است. ١١ میلیون نفر زیر پوشش کمیته امداد هستند. این ارقام سرسامآور است. از هر طرف که بخواهیم نتیجهگیری کنیم تعداد زیادی از افراد آسیبپذیر هستند./