یحیی آل اسحاق معتقد است رابطه تولید و بازرگانی چه در بخش صنعت و چه در بخش کشاورزی به هم گره خورده و نفی ناشدنی است، اما برخی نگاهها اکنون در کشور به بخش بازرگانی غیر مولد است.
منبع خبر : فارس - اقتصادیلینک خبر : اینجا کلیک کنیدتاریخ انتشار : 31 تیر 1396ساعت انتشار : 11:37:18به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، یحیی آلاسحاق وزیر اسبق بازرگانی و رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران در میزگردی که در خبرگزاری فارس با عنوان « موافقان و مخالفان احیای وزارت بازرگانی» و با حضور محسن بهرامی ارضاقدس دبیر کارگروه تنظیم بازار و رئیس کمیسیون تجارت اتاق تهران، عباس پاپیزاده نماینده مردم دزفول در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون کشاورزی مجلس، احمد حقپژوه نماینده نظام صنفی کشاورزی و سیدجعفر حسینی نماینده نظام کشاورزی استان فارس برگزار شد، به ضرورتهای احیای مجدد وزارت بازرگانی اشاره کرد.
فارس: شما به ضرورت احیای وزارت بازرگانی اعتقاد جدی دارید. دلایل شما برای احیای این وزارتخانه و تفکیک بخشهای کشاورزی و صنعت از بخش بازرگانی چیست؟
آلاسحاق: ضرورت احیای وزارت بازرگانی برمیگردد به این نکته که شرح وظایفی که برای این وزارتخانه در نظر گرفتهایم چیست؟ آیا این ساختار موجود مناسب است و یا ساختار دیگری لازم است. ساختار عنوان ثانویه مأموریت است و اگر این مأموریت را درست تعریف نکنیم و به بیان مشترکی در مورد این مأموریت نرسیم پیشنهاد اینکه چه چیزی خوب است، معالفارغ است.
ما میخواهیم بگوییم اگر ادغام وزارت صنعت، معدن و تجارت صحیح است شرح وظایف زیرمجموعه این وزارتخانه چیست؟ شرح وظایف صنعت و معدن چیست؟ و شرح وظایف بخش تجارت این وزارتخانه چیست؟ بخش بازرگانی در قالب وظایف حاکمیتی یکسری وظایف دارد. یا ما باید این مأموریتها را عوض کنیم و یا اینکه برای همین مأموریتهای موجود ساختار متناسبی با آن ایجاد کنیم.
وزارت بازرگانی یک رابطه با تولید دارد و یک رابطه با نظام توزیع و از طرفی رابطهای بین بازرگانی و مردم وجود دارد و یک سر آن با روابط بینالملل و تجارت با دنیاست که مشترکات، قراردادهای اقتصادی کلان، نظام تعرفه با دیگر کشورها را شامل میشود. همچنین رابطه بازرگانی با نظام پولی و بانکی هم نکته دیگری است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. یعنی اگر بازرگانی و نظام پولی و بانکی کشور با یکدیگر هماهنگ نباشند هر دو سیستم به هم میریزد. در نهایت اینکه رابطه بخش بازرگانی با سیستم تعادلی کشور را باید مدنظر گرفت و اینها نمونههایی از مسائل مرتبط با بازرگانی است که و عین این مسائل در بخش صنعت وجود دارد.
باید ببینیم وضعیت صنعت موجود با صنعت جهان چقدر تطابق دارد و ببینیم اولویتهای نهادهایی که بخشهای صنعت و معدن را اداره میکنند چیست؟ در عین حال نیاز خود بخش صنعت و صنعتکاران چیست و اگر به همه این مسائل نگاهی سطحی بکنیم آن موقع دورنمای تمام مسائل باز میشود.
*مشکل امروز تولید کشور بازاریابی است نه نحوه ساخت کالا
من در مورد رابطه بخش صنعت و تولید عرض میکنم که اگر تولید و اشتغال را ملاک قرار دهیم و اینکه یکی از دلایلی که میگوییم وزارت صنعت، معدن و تجارت باید احیا شود رابطه تولید و تجارت است. اگر بگوییم فقط تولید یعنی آن قسمتی که مواد اولیه به محصول تبدیل میشود. این موضوع یک پیشنیاز و یک پسنیاز دارد که پیشنیاز آن خرید مواد اولیه، قطعات و ماشینآلات، کشتیرانی، بیمه، نقل و انتقالات پول و اینکه کالا را از کجا و از چه مبدأیی بخریم آیا امری غیر از بخش بازرگانی است؟ همینطور در تولید، تولیدکننده میماند که چه چیزی بسازد. آیا هر چیز که دلش خواست میسازد؟ یا باید بر اساس یک درخواستی باشد؟ برای کدام بازار باید کالا تولید کند، با چه مشخصاتی، و این درخواستدهنده کیست؟ که نظام دیگری است که سیستم بازرگانی را میطلبد و حالا این کالای تولیدشده چگونه انبار، توزیع و وارد بازار شود و چگونه در نهایت پول را به سیستم خود بازگرداند؟ چگونه صادرات و یا واردات انجام دهد و اگر به تولید با دقت نگاه کنیم بالای 80 درصد امور آن بازرگانی است.
اگر بازرگانی را از تولید بیرون بکشیم چگونه کار پیش برود و آیا اکنون در جمهوری اسلامی ما مشکلات تولیدکنندگان این است که چگونه یک کالا را تولید کنیم یا مشکل مهندسی دارند. همه بحثشان مسائل مالی، بانکی و مسائل فروش و صادرات کالاست و اگر نظام پولی و بانکی کشور با بخش تجارت هماهنگ نباشد یک دفعه شاهد بهم ریختگی در کشور میشویم اتفاقی که بارها افتاده به عنوان مثال پروفرما را به بانک مرکزی رساندهایم که میگویند ارزی موجود نیست و یا همزمان این اتفاق نمیافتد.
برخی میگویند اتحادیههای مرتبط با بخش کشاورزی باید به بخش کشاورزی و بخش صنعت به بخش صنعت برود. این گسستگی بین اتحادیهها را در بخش بازرگانی باید دید آیا میتوان با هم هماهنگ کرد که هر تکهای از آن در وزارتخانهای قرار گیرد و آیا نظامات آن به هم نمیریزد. این قبیل مسائل را اگر جمعبندی کنیم یا باید بگوییم اینها جزو وظایف حاکمیتی نیست یا این مسائل باید یک جایی نشان داده شود. آیا ممکن است یک چهارم یک وزارتخانه این کار را انجام دهد؟ و عین همین گونه مسائل را باید در وزارت صنعت دید.
*آیا با ادغام بازرگانی و صنعت چابک سازی دولت اتفاق افتاد؟
صحبت بر سر این است که میگویند میخواهیم چابکسازی کنیم اولاً این چابکسازی واقعاً در عمل اتفاق افتاده؟ عزمی برای آن نبوده یا واقعیت کار اجازه نمیدهد که این اتفاق بیفتد؟ اینکه هر تکهای از وظایف را به گردن یک وزارتخانه بیندازیم و کسی پاسخگو نباشد چه فایدهای دارد. مثلاً وقتی میگویند چرا برنج گران است یقه چه کسی را بگیرند؟ یا گوشت چرا گران شد.
نفی بخش بازرگانی امکانپذیر نیست
فارس: به نظر میرسد در این 4 سال نظارت بر سطح عرضه و خردهفروشی رها بوده است و نظارتی روی آن صورت نمیگرفته است. منظور شما همین است؟
آلاسحاق: عرض من این است که ما ناچار هستیم نهادی داشته باشیم که این امور را از نظر حاکمیتی اداره کند. چرا که اگر این امور هماهنگ نشود فایدهای ندارد. یک استدلال وجود دارد که میگوید ما تفکیک کردهایم تا امور هماهنگ شود، اما من میگویم مگر هماهنگی مالکیتی است. برخی میگویند ما راهی را میرویم که دنیا رفته است و در بسیاری از نقاط بخش بازرگانی و صنعت با هم ادغام است و باید دید کشورهایی که بخشهای بازرگانی و صنعت را ادغام کردهاند چه چیزی در چه چیزی ادغام شده! یعنی بخشهای دیگر در بازرگانی ادغام شدهاند یا بازرگانی در بخشهای دیگر. نفی امر بازرگانی اصلاً امکانپذیر نیست. نفی هماهنگی امکانپذیر نیست، نفی اینکه این مأموریتها را از حاکمیت بیرون بکشیم امکانپذیر نیست مگر آنکه جایگزین آن یک سیستم ایجاد کنیم.
در عین حال باید دید منتفعین از این ادغام یا تفکیک چه کسانی هستند و اکنون نظر آنها چیست؟ همه این گونه مسائل به خاطر آن است که ببینیم خواسته این بخش چیست. بیاییم در بخش صنعت! من پرسیدم و شما هم از صنایع و فعالان صنعتی بپرسید! آیا مشکل شما این است که چگونه مواد اولیه را تبدیل کنیم و یا مشکلتان این است که محصول را تولید کردهاید اما بازار ندارید. این بخش با بانک، بیمه، سیستم توزیع و مالیات مشکل دارد.
یا در بخش کشاورزی مشکلشان این است که محصول را تولید کردهاند که قیمت تمام شدهاش بالاست. به عنوان مثال برنج ایرانی کیلویی 13 هزار تومان و برنج هندی کیلویی 6 هزار تومان در بازار موجود است. یا محصول گوجهفرنگی در جایی مانند کهنوج تولید شده و یک مرتبه روانه بازار میشود، جنس در حال فاسد شدن است و جایی وجود ندارد کالا را انبار کنند و به مرور روانه بازار کنند و قص علی هذا.
قانون تمرکز به وزارت جهادکشاورزی منتقل شده اما ابزارش راندادهاند
فارس: جناب آلاسحاق مگر به تازگی معاونت بازرگانی را در وزارت جهاد کشاورزی برای رسیدگی به همین امور در این بخش ایجاد نشده است؟ آیا این وظایفی که شما اکنون در مورد تنظیم بازار بخش کشاورزی مطرح میکنید را نمیتوانیم با همان معاونت در بخش کشاورزی حل کنیم؟
آلاسحاق: بله، سؤال میشود که چرا این مشکلات با یک معاونت حل نمیشود. برای این گونه موضوعات با شعار جور در نمیآید. باید هر بخش یکسری ابزار در اختیار داشته باشد. یعنی باید اتحادیههای مرتبط را به آقایان بخش کشاورزی منتقل کنند، باید نظام کنترل، نظارت و تعزیرات را به ایشان بدهند. باید گشایش اعتبارات را بدهند. ثبت سفارش را بدهند. بیمه و بانک و روابط و مذاکرات خارجی را هم بدهند. فقط با آرزوی تنها که چیزی محقق نمیشود. مانند آن میماند که دست و پای کسی را ببندیم و بعد بگویی بدو. الان گرفتاری وزارت کشاورزی همین شده است. هیچ اختیار نظارت و کنترل ثبت سفارش و روابط خارجی را ندارد بعد به او میگوییم چرا قیمتها اینقدر گران است. حالا اگر قرار باشد بخشی از این ابزار را بدهیم به وزارت جهاد کشاورزی همین بخش را به صنعت بدهیم، مگر میشود چنین کاری را انجام داد. بله، یک هماهنگی لازم است که اگر حل شود، شدنی است.
بنده هم معاون وزارت صنایع بودم هم در بخش بازرگانی و هم زمانی در بخش خصوصی و در جریان بسیاری از موضوعات هستم. الان هم اظهارنظرم بینی و بینالله نه سیاسی است، نه ذی مدخل هستم و نه قرار است کاری بکنیم. زمانی برای حل این موضوع آمدیم، شوراهای تولید و توزیع را ایجاد کردیم. الان تتمه آن موضوع شورای تولید و توزیع روغن نباتی است.
میتوان با ایجاد شورای هماهنگی یک قسمتی از مشکلات را حل کرد وگرنه موضوع لوث میشود. ما الان چارهای نداریم جز اینکه حجم کار را تقسیم کنیم. یک مدیر مگر چند حوزه کاری را میتواند رسیدگی کند. طبق تعریفها 7 حوزه یا 7 معاونت را بیشتر نمیتواند داشته باشد. بعد شاهدیم که این همه معاونت در وزارت صنعت، معدن و تجارت وجود دارد که هیچ کدامشان هم حذف نشدهاند.
*برخی نگاهها به بخش بازرگانی غیرمولد است
و نکته آخر عرض من این است که رویکرد و نگاه به امر بازرگانی نکته کلیدی است. برخی نگاهشان به بخش بازرگانی غیرمولد است و مولد را فقط در تبدیل مواد اولیه به کالا میدانند. در صورتی که اگر به تئوریهای علمی نگاه کنیم و نگاه جهانی داشته باشیم بازرگانی حتماً مولد است و اساساً اگر بخش بازرگانی نباشد هیچ یک از زحمات به نتیجه نمیرسد و متأسفانه این دیدگاه اکنون بر نظام صنعت، معدن و تجارت کشور حاکم است. برای یک عده دیدگاه بازرگانی دیدگاه منفی است و هنوز توجیه نشده است.
*ما در موج دوم صنعت گیر کردهایم
در بخش دیگر اینکه نگاه ما به صنعت هم باید تغییر کند و اکنون نگاه ما به صنعت غیر از موج دوم و سوم است و ما در موج دوم صنعت گیر کردهایم و نظام جدید جهانی سیستم تولید را دارد به هم میریزد و ما اگر بخواهیم با همان رویکرد گذشته نگاه کنیم دهها سال با دنیا فاصله خواهیم داشت و نگاهمان باید به صنعت با رویکردی جدید باشد.
انتهای پیام/