دولتمردان میگویند: در حال حاضر با اقتصاد گنجشکروزی و فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت، کشور را اداره میکنند، این در حالی است که به گفته برخی اقتصاددانان مهار تورم در کشور هم با فریز کردن اقتصاد و کسادشدن بازار انجام میگیرد. خبرنگار نشریه سرمایه وثروت گیلان، در اینباره با اسدالله عسکراولادی، بازرگان برجسته ایرانی به گفتوگو نشسته است. او که در حال حاضر رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران با روسیه و چین میباشد از صادرکنندگان مهم خشکبار به شمار میرود. ماهنامه معروف «فوربس» سرمایه او را حدود 400 میلیون دلار برآورد کرده است. با این حال عسکراولادی خود را…
منبع خبر : ایانا - اصلیلینک خبر : اینجا کلیک کنیدتاریخ انتشار : 13 مهر 1394ساعت انتشار : 19:52:20
دولتمردان میگویند: در حال حاضر با اقتصاد گنجشکروزی و فروش روزانه یک میلیون بشکه نفت، کشور را اداره میکنند، این در حالی است که به گفته برخی اقتصاددانان مهار تورم در کشور هم با فریز کردن اقتصاد و کسادشدن بازار انجام میگیرد.
خبرنگار نشریه سرمایه وثروت گیلان، در اینباره با اسدالله عسکراولادی، بازرگان برجسته ایرانی به گفتوگو نشسته است. او که در حال حاضر رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران با روسیه و چین میباشد از صادرکنندگان مهم خشکبار به شمار میرود. ماهنامه معروف «فوربس» سرمایه او را حدود 400 میلیون دلار برآورد کرده است. با این حال عسکراولادی خود را یک کاسب جزء میداند و واژههایی چون آقای میلیاردر را برنمیتابد. به این گفتوگو توجه کنید:
اقتصاد گنجشکروزی را چگونه تحلیل و تفسیر میکنید؟
شرایط فعلی کشور به لحاظ پولی و مالی، آزاردهنده است، میخواستیم با کنترل نقدینگی، تورم را مهار کنیم اما با رکود و کسادی مواجه شدهایم. دولت بایستی هرچه سریعتر انبساط موقت به وجود بیاورد تا بتوانیم جلو برویم، از طرفی با سرمایهگذاری کمی که صورت میگیرد، بیکاری همچنان خودنمایی میکند که حکایت از حلنشدن مشکل اشتغال دارد، مسائل بازار خودرو تا حدود زیادی مربوط به قدرت خريد مردم است كه به شدت پايين آمده، مسكن و بازارهاي ديگر همچنين وضعيتي دارند. در كشور ما 60 تا 70 درصد صنايع وابسته به مسكن هستند، وقتي ساختوساز به كندي انجام ميگيرد صنايع وابسته به آن هم تعطيل یا نیمهتعطیل ميشوند. در اين روند مهمترين اولويت دولت بايستي حركت دادن توليد باشد، در غير اينصورت زمستان سختي پيش رو خواهيم داشت.
وزراي اقتصاد و نفت پرداخت، يارانه نقدي را وضعيت عذابآور توصيف ميكنند. به نظر ميرسد كه دولت در شرايط فعلي توان پرداخت اين مبلغ را هم ندارد؟
همه از روز اول پرداخت يارانه نقدي گفتند كه يارانه بگيران بايستي گروههاي خاصي از جامعه باشند اما آمدند و 98 درصد مردم را شامل يارانه كردند، الان قطع اين مبلغ بسيار دشوار شده است، چرا كه خيليها به آن عادت كردهاند؛ لذا دولت براي ادامه اين پرداخت بايستی به فكر درآمد باشد.
در مورد اشتغال براي جوانان چه بايد كرد؟ بسياري از فارغ التحصيلان دانشگاهي ما در زمره بيكاران قرار دارند.
فارغالتحصيلان دانشگاهي ما نبايد توقع داشته باشند كه پشت ميزنشين شوند، آمريكا در سال 1929 دچار ورشكستگي شده بود، رئيس جمهور آن كشور براي ايجاد اشتغال دستور داد در آمريكا حدود 50 هزار كيلومتر راه بكشند. بر اين اساس جوانان را از شهرها به بيابان بردند، ما به اقداماتي از اين دست نياز داريم چرا كه اتكا به ارز خارجي را كمتر ميكند، از طرفي افغانها، عراقیها و دیگران که تا به حال میهمان ما بودند باید بروند ما به اندازه کافی از اینها پذیرایی کردهایم، کار موجود در کشور بایستی به جوانان خودمان برسد.
این روزها، هیاتهای اقتصادی بسیار به کشورمان سفر میکنند،آیا میتوان به مذاکرات صورتگرفته در زمینه اشتغال امیدوار بود؟
تا اینجای کار، فایده سفر هیاتها به ایران این بوده است که هتلهای ما را پر کردهاند، به نظر من اینها بیشتر رمق ما را گرفتهاند و تاکنون بازخوردی نداشتهاند.
سرمایهگذاریهای انجامگرفته درباره اشتغال چگونه بوده است؟
به اعتقاد من مهمترین محور در این زمینه سیستم بانکی است، بانکها بایستی به گونهای عمل کنند که سرمایهگذاران بتوانند با بهره 15درصد اعتبار، دریافت و سرمایهگذاری کنند. ما اکنون سالانه با حدود یک میلیون و 300، 400 هزار جوان در مرز 25سالگی روبهرو هستیم که از دولت طلب کار میکنند، اگر به این مطالبه مهم پاسخ ندهیم پیامدهای نامطلوبی خواهد داشت.
جوانان میپرسند، آقای عسکراولادی با آن هوش و ذکاوتی که در امر تجارت دارد، اکنون به جای آنها بود چه میکرد؟
من زمانی که 17، 18 سال داشتم خرید و فروش را انتخاب کردم، یادم میآید اولین کارم این بود که یک کیسه کنجد به قیمت 50 تومان خریدم و به نانوایی محلمان 70 تومان فروختم و چیزی حدود 30 درصد سود کردم، بعد از آن خرما را کارتنی میخریدم و میفروختم، دوچرخهای هم داشتم که جنس را روی آن قرار میدادم و به خریدار میرساندم، درحالحاضر ما در جامعه به کار فرهنگی نیاز داریم که براساس آن به جوانانمان بگوییم کار، عار نیست، اگر کسی مدرک مهندسی گرفت بایستی بداند کار کردن به مفهوم نشستن پشت میز نیست، یک مهندس راه و ساختمان برای راهسازی باید به بیابانها برود. همانطور که گفتم آمریکاییها در دوره رکود به راه ساختن روی آوردند و اکنون یکی از مزایای اقتصادیشان 200 هزار کیلومتر راهی است که از همان دوره ساختهاند.