کشاورزی> یحیی امیری - در آن روزگار(عهد ناصری) که افراد خیر، نیکوکار برای اسم در کردن مسجد یا کاروانسرا میساختند میزا علی اصغر خان امین السلطان علاقهمند شد کار نویی ارایه بدهد و نامش را سرزبانها بیاندازد و ماندگار کند. پس از مشورت با جمعی از بزرگان تصمیم گرفت بخشی از زمینهای خود در نزدیکی دروازه شهرری را « دروازه شاه عبدالعظیم، تنها دروازه جنوبی شهر بود» رابه میدان فروش میوه و تره بار تهران اختصاص دهد و چنین کرد.
منبع خبر : اقتصاد غذا - اخبارلینک خبر : اینجا کلیک کنیدتاریخ انتشار : 08 خرداد 1395ساعت انتشار : 9:2:19کشاورزی> یحیی امیری - در آن روزگار(عهد ناصری) که افراد خیر، نیکوکار برای اسم در کردن مسجد یا کاروانسرا میساختند میزا علی اصغر خان امین السلطان علاقهمند شد کار نویی ارایه بدهد و نامش را سرزبانها بیاندازد و ماندگار کند. پس از مشورت با جمعی از بزرگان تصمیم گرفت بخشی از زمینهای خود در نزدیکی دروازه شهرری را « دروازه شاه عبدالعظیم، تنها دروازه جنوبی شهر بود» رابه میدان فروش میوه و تره بار تهران اختصاص دهد و چنین کرد.میدان به زودی مورد استقبال عمومی قرار گرفت و تمام داد و ستد های محصولات کشاورزی در این محل انجام می گرفت .بعد از انقلاب و ساخت میدان بزرگ میوه و تره بار ، این محل به پارک تبدیل شد.برای ابراهیم خان امین السلطان در سالهای اولیه جلوس ناصرالدینشاه بر تخت سلطنت عبور از منیریه،امیریه، گلوبندک و رفت و آمد در ارک سلطنتی سخت شده بود اگرچه او و همراهان سواره از این محلهها عبور میکردند اما در مسیر محلهها، ازدحام عظیم هر روزهای بود از کشاورزانی که بارهای شتر، قاطر و اسب و الاغ خود را از مسیر زمین و پای درخت جمع کرده برای فروش به اهالی پایتخت محلههای پرجمعیت تهران را به اختیار خود گرفته بودند، اکثر اهالی این محلهها شکایت داشتند که خواب صبحگاهیشان با این قیل و قالها آشفته شده و آسایش سلب شده بود. چه باید میشد؟ این پرسشی بود که برای ابراهیمخان سواره بین راه هر روزهاش مطرح میشد. روستاییها برای فروش بار خود باید به شهر میآمدند، اهالی تهران برای خورد و خوراک به این میوه و سبزی و حبوبات و خواروبار نیاز داشتند. اما بینظمی عجیب و غریبی که هر روزه از سپیده صبح شروع و تا چند ساعتی از ظهر گذشته ادامه داشت آسایش مردم و حتی خود او را سلب کرده بود. او در باکو ، مسکو و ایروان دیده بود که کشاورزان برای فروش محصولات خود در میدانی بزرگ جمع میشوند و این شلوغیها فقط در یک میدان متمرکز شده و برای تمامی اهالی شهر سلب آسایش نمیشود. در آن روزگار که افراد خیر، نیکوکار برای اسم در کردن مسجد یا کاروانسرا میساختند او هم علاقهمند شد کار نوین ارایه بدهد و نامش را سرزبانها بیاندازد و ماندگار کند. پس از مشورت با جمعی از بزرگان تصمیم گرفت بخشی از زمینهای خود در نزدیکی دروازه شهرری را « دروازه شاه عبدالعظیم ، تنها دروازه جنوبی شهر بود. دروازه شاه عبدالعظیم یا دروازه اصفهان در طول شرقی دیوار حصار جنوبی ساخته شده بود . محل این دروازه را می توان با خیابان مولوی و ابتدای بازار حضرتی مطابق دانست. این دروازه در مسیر ارتباط تهران با نواحی جنوبی و مرقد حضرت عبدالعظیم و شهرهای قم و اصفهان قرار داشت. دروازه شاه عبدالعظیم در میان محله بازار و و محله چال میدان قرار داشت»(محمدرضا چیت ساز دانش آموخته تاریخ ایران) تبدیل به میدان فروش صیفی جات و خواروبار تهرانیها کند. این محل را بهدلیل اینکه که اکثر صیفیکارها از اطراف شاه عبدالعظیم به تهران میآمدند انتخاب کرده بود که به محلههای مسکونی و پرجمعیت پامنار و سرچشمه تهران نزدیک بود. این میدان در سالهای آغازین حصار نداشت ولی جای مناسبی بود برای بارگیری شترها و ارابهها که صیفیجات زمینهای شهرری را به تهران میآوردند. پس، داروغهها مأموریت یافتند وقتی دروازه شهر باز میشود و کشاورزها برای فروش اجناس میخواهند داخل شهر شوند، مستقیم به این میدان هدایت شوند. اوایل کار مقاومتهایی شده بود، اما بهزودی همه فهمیدند خرید و فروش در این میدان هم به صرفه دکاندارهاست و هم کشاورزها. میدان امینالسطان بهزودی محل شناخته شدهای برای کشاورزها شد، هم باغدارهای دماوند و شمیران و مازندران ، هم صیفیکارهای اطراف تهران. بعدها به همت میرزا علیاصغرخان اتابک اعظم (امینالسلطان دوم) فرزند ابراهیم خان این میدان گسترش داده شد و تا چند دهه بعد بارهای هیزم، ذغال و خواربار تهران در این میدان عرصه شده و به فروش میرفت. برای تاجرانی که با شترهای خود بارهایی از میوه و ترهبار و خشکبار و گندم و حبوبات و تنباکو از شهرهای دور و نزدیک تهران برای فروش میآوردند این محل بهترین مکان برای تجارت کشاورزی شده بود، نوشتهایم کشاورزی ولی باید بلافاصله یادآور شویم در آن روزگار که از صنعت خبری نبود همه دادوستدها محصولات کشاوری بود و تجارت روی این کالاها انجام میگرفت. حجرهها و حجرهدارها تهران یکی دو هزار جمعیتی آن روزها، شهری جمع و جور و محدود بود، 12دروازه داشت(دروازه شمیران-دروازه دولت-دروازه یوسف آباد – دروازه شاه عبدالعظیم-دروازه غار-دروازه نازی آباد-دروازه ماشین دودی-دروازه دوشان تپه-دروازه دولاب-دروازه خراسان-دروازه باغ شاه-دروازه قزوین) و اولین ورودکنندگان هر روزه شهر، کشاورزان بودند که مستقیم به میدان امینالسطان میرفتند، دکانهای شهر در اولین آمارگیری سال 1301 سرجمع به چیزی حدود 150 باب مغازه محدود میشد اما به گفته آقای عبدالحسین رحیمی عضو هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان میادین میوه و ترهبار شهرداری در سطح تهران بزرگ امروزه 12 هزار مغازه میوه و ترهبار فروشی فعالیت دارند. اولین تحولی که در کار خرید و فروش میدان امینالسلطان اتفاق افتاد حجرهسازی در بخشهای شمالی و جنوبی میدان بود، رفتوآمدها زیاد شد و ضرورت داشت فروشندگان هر کالایی جایی متمرکز شوند، حجرهدارها این مشکل را آسان کردند، آنها بهزودی جلوی حجره فضای باز را به فروش یک یا دو رقم کالا مربوط کردند، سردرختیها یکجا، حبوبات یکجا، صیفیجات یکجا، هیزم و ذغال هم یکجا. اوج کار میدان در طلوع آفتاب در اوایل دوره پهلوی، دروازهها به مرور برداشته شد. شهر گسترش پیدا کرد و میدان امینالسلطان، بزرگترین و مهمترین مرکز خرید و فروش کالاهای کشاورزی، زمان اوج کار پیدا کرد و برای خود شهری شد که شب و روز نداشت، در واقع شبها از ساعت 12 به بعد زمان بارگیری جلوی حجرهها بود، محصولات کشاورزی بهدلیل حساسیت بعد از چین و پژمرده شدن سریع باید به فروش میرفت. چینهای هر روزه از حدود 12 شب به میدان آورده میشد و قبل از طلوع آفتاب مغازهدارها برای خرید روزانه خود در این میدان فعال میشدند. شلوغیهای صبح پردامنه و وسیع بود، مغازهدارها باید اجناس خود را زودتر به مغازه میبردند، خانوادهها برای خرید روزانه خود بعد از راهی کردن مرد خانه به اداره و بچهها به مدرسه، وارد مغازه میشدند، غذای ظهر با خریدهای صبح هر روز آماده میشد. در حوالی دهه 20 میدان امین السلطان بامداد پُر جنب و جوش داشت که تا حوالی ظهر این شلوغیها کمرنگ میشد، بعدازظهرهای میدان خلوت و آرام بود؛ کارکنان میدان در این ساعات به کارهای شخصی خود میپرداختند. افت قیمت ساعت به ساعت میدان امین السلطان تا قبل از انقلاب اسلامی پرترددترین و مهمترین بازار تجارت کشاورزی تهران محسوب میشد. نبض اقتصاد کشور در این میدان و در حجرههای تاجران خوشنام و پرآوازه میطپید. حجرهداران در قیمتگذاری تمام کالاها نقش داشتند. کشاورز باری را برای حجرهدار مورد اعتماد خود میآورد، او نمیدانست از بابت فروش آن چه مبلغی عایدش میشود. تقی منصوری فرزند حاج محمد تقی منصوری یکی از قدیمیترین و خوشنامترین حجرهدارهای میدان امینالسلطان میگوید: پدرم بعد از اذان صبح به حجره میآمد، اول گشتی در میدان میزد و از وضعیت موجودی بارهای آورده شد با خبر میشد و اگر زمینه عرضه کالایی در آن روز کم بود قیمت بالایی در نظر می گرفت، تمام هنر او در تجربه بود، خبرگیاش را از منظم کارکردن در میدان بهدست آورده بود هرگز به یاد ندارم او قبل از طلوع آفتاب پشت میزش یا پای قپان در میدان حضور نداشته باشد. قیمتی که در ساعت 6 صبح اعلام میکرد در 10 صبح کاهش میداد و اگر باری روی زمین مانده بود در این ساعت به پایینترین نرخ خود میرسید. تمام هنر او این بود که با بازی قیمتها بار کشاورز را قبل از ظهر بفروشد. کاروانسرای خانات میدان امین السلطان بهزودی صاحب همان شهرکی شد که ابراهیم خان امین السلطان در رؤیاهایش میدید. کالاهای کشاورزی از سراسر ایران به این میدان آورده میشد. کار چنان رونق گرفت که دستاندرکاران به فکر تفکیک بخشهایی از فعالیتهای آن شدند. هیزم و ذغال به کوچه ذغالیها (جنب چهارراه سرچشمه) منتقل شد. سبزی ها در یک مجموعه جداگانه در قسمت جنوبی میدان و بهنام میدان سبزیجات منتقل شد. مرغ و جوجه و خروس و انواع پرندهها به یکی از کوچههای جنب میدان امینالسلطان که به زودی بهنام کوچه مرغیها شهرت پیدا کرد برای خود بازار جداگانهای پیدا کرد. گوسفند و بز در فضای باز نبش جنوب غربی چهارراه مولوی، کاه و یونجه هم به حوالی کاروانسرای خانات که این روزها بازار بزرگ حبوبات شده است. کاروانسرای خانات که بعد از شکلگیری میدان امینالسلطان شهرت گرفت محل استراحت کشاورزها بود که برای فروش بار خود به میدان آمده بودند. آنجا بساط چای و قلیان و دیزی برقرار بود، کاروانسرای هرندی هم تا مدتها محل استراحت و خورد و خوراک کشاورزها شده بود. کمی بالاتر از چهارراه مولوی بازار مال فروشها قرار داشت، جایی که اسب و خر و قاطر خرید و فروش میشد. بازار مهندسی شده کشاورزی میدان امینالسلطان بهخاطر شهرت و موفقیت تجاری خود، به زودی الگوی میادین دیگر شهرهای ایران شد. در روزگاری که این میدان تنها مرکز خرید و فروش انواع کالاهای کشاورزی بود هر مجموعهای که بر آن افزوده میشد همخوانی با اقتصاد سنتی ایرانی ها داشت. به پیشبینی ابراهیم خان بازار تهران که از حوالی میدان ارگ شکل گرفته بود با رونق میدان امینالسلطان امتداد پیدا کرد و بازار حضرتی به میدان مولوی وصل شد. در محاسبات علم و اقتصاد یا اقتصاد مدرن، امتداد ضروری بود. کشاورز بارش را در میدان امینالسلطان زمین میگذاشت، در کاروانسرای خانات استراحت میکرد. بعد از اذان ظهر به حجره امین خود میرفت و پولش را میگرفت، بعد به بازار حضرتی میرفت و مایحتاج زندگی خود را تهیه میکرد و روانه روستای خود میشد. وصل این چرخه، گردش مالی مطمئنی بهوجود آورده بود، مرکزیت میدان امینالسلطان و حرکت پول بهسوی بازار تهران آغاز میشد، آنچه که صبحها بازار فروش امینالسلطان را گرم میکرد بعدازظهر در بازار حضرتی تکرار میشد. میدان امینالسلطان شکل مهندسی شده بازارهای سنتی کشاورزی ایران شده بود. چرخ یابوهای کاروانسرای خاناتدر کاروانسرای خانات چرخ یابوهای معروفی کرایه داده میشد که بعدها نقش آن به وانت بارها انتقال یافت. حمل و نقل کالاهای خرید و فروش شده بخش حساس کار نقل و انتقال کالاهای کشاورزان بود، این چرخ یابوها که خرید کشاورزی را از چند میدان و بازار به کاروانسرای خانات میآورد قیمت ثابتی نداشتند، یعنی آنها هم با توجه به رونق و کسادی ، قیمتها را اندکی تغییر میدادند، مغازهدارهای تهران هم مشتری این چرخ یابوها بودند، چیزی شبیه ارابه کوچک که وصل به بدن یابو بود و چرخ را به حرکت در میآورد چرخ یابوها و ارابهها تا حوالی دور از میدان فعال بودند، در این سالها وانتهای موتوری وارد بازار همان کار شدند، چون سرعت بیشتری داشتند مورد استقبال قرار گرفتند و حمل و نقل آسانتر شده بود. برای کالاهای تولید شده توسط کشاورزان، سرعت حمل همواره اهمیت ویژه داشت. بیشتر خساراتی که به حاصل دسترنج کشاورزان وارد میشد از مشکل حمل و نقل بهموقع بود، آسیبپذیری محصولات کشاورزی با ورود وانتبارها کم و کمتر شد. چرخ یابوهای کاروانسرای خانات حالا دیگر ضبط خاطره و تاریخ شده است.وزنکشی با قپان بدون تردید در امین السلطان پدرو پسر، میرزا ابراهیمخان و میرزا علیاصغر خان با تأسیس میدان فروش کالاهای کشاورزی، خدمت بزرگی به این قشر زحمتکش جامعه ایرانی کردهاند، با متمرکز شدن کالاها در این میدان کسب و کار بهزودی مدرن شد. تا قبل از فعال شدن این میدان کشاورزان کالای خود را بهصورت گونی و جعبهای و تپه ای و در نهایت چشمانداز میفروختند، باری که روی شانه شتر یا قاطر برای فروش در محلههای مسکونی تهران عرضه میشد اگر در میدان محمدیه مشتری نداشت در گلوبندک سریع فروخته میشد، میدان این فرصت را به همه داد که کالای موردنیاز و خواست مشتری بهموقع انتخاب شود. یکی دیگر از خدمات حجرهداران میدان امین السلطلان وزنکشی روی باسکول (قپان) بود که به دوران فروش محصولات کشاورزی بهصورت چشمانداز پایان داد. در فروش چشمانداز و فلهای، کشاورز بیشتر از دیگران ضرر میکرد. در دهه 20 حجرهداری میدان امینالسلطان مجهیز به قپان شدند و قپاندار کسی بود که جعبههای سیب و پرتقال و هلو و گلابی با کیسههای سیبزمینی و پیاز را وزن میکرد، در روزگاری که از ترازوهای دیجیتالی و بستهبندی صنعتی خبری نبود، قپان و وزنکشی با قپان تحولی در زندگی کشاورزان ایجاد کرد. کشاورزها به میدان آمدند دو گروه میدان امینالسلطان را محل تردد همیشگی خود کرده بودند: اول، کشاورزانی که دغدغه فروش برداشتهای خود از زمین داشتند. فروش فلهای به دلالها بهصرفه نبود، حاج رحیم شهسواری میگوید: برای عروسی دخترم به پول احتیاج داشتم، به آقای مصطفوی که مشتری همیشگی سیب درختیها بود مراجعه کردم مقداری پول به من داد اما کم بود، حوالهای نوشت که به تهران بردم میدان شوش و میدان امینالسلطان. آنجا به حجره آقای دماوندی مراجعه کنم کاغذ را بدهم و پول بگیرم. همین کار را کردم، وقتی میدان را دیدم خیلی شگفت زده شدم، جایی بود بزرگ و محل فروش عمده انواع میوهها، آقای دماوندی چند ساعتی مرا معطل کرد، در این فاصله به حجرههای دیگر رفتم و گشتزنی کردم. قیمتها را مضنه کردم، تفاوت خیلی زیاد بود مثلاً تمام باغ را ما به آقای شهسواری میفروختیم به 400 تومان، در میدان سیب را جعبهای 40 تومان میفروختند حساب کردم و تفاوتها را سنجیدم، از میرزای یکی از حجرهها پرسیدم شرایط چه جوری است، گفت بار را شب به میدان برسانید، ظهر روز بعد میآیید و پولش را میگیرید، چم و خم را یاد گرفتم و سال بعد خودم برای میدان بار فرستادم و ظهر روز بعد از همین میرزا پول بارم را گرفتم. مثالی از شلوغی تهران بهزودی میدان امینالسلطان محل تردد دو گروه از مراجعین شد، کشاورزانی که مستقیم بار میآوردند و مشتریان اعم از مغازهداران و حتی خانوادهها. تفاوت قیمت درمیدان و دکان در همه ادوار قابل توجه بود، اواخر دهه 20 که آقای شهسواری راه میدان را یاد گرفته بود خانوادههای تهرانی هم که خرید عمده داشتند برای خرید ارزان وارد این راه شدند و امینالسلطان بهصورت بزرگترین مرکز فروش محصولات کشاورزی درآمده گردش نقدینگی در این بازار چشمگیر شده بود و تفاوت قیمتها چه برای کشاورزها چه خانوادهها را وارد این میدان کرده بود، البته نه همه کشاورزها و نه همه خانوادهها بلکه آنهایی که فکر اقتصادی داشتند و اهمیت تفاوت قیمتها را دریافته بودند، بهزودی نام میدان شوش بهعنوان شلوغترین و پرترددترین محله کسب و کار سرزبانها افتاد، شتر و قاطر و گاری و کامیون و از اوایل دهه 30 وانتبارها در حوالی میدان امینالسلطان ترافیکی بهوجود آوردند که هرکس میخواست مثالی از شلوغی و ازدهام جمعیت بزند میدان امینالسلطان و شوش را به زبان میآورد و سرو سامان دادن به این وضعیت در دستور کار شهرداری و پلیس تهران قرار گرفت تا دهه 50 که نیک پی شهردار تهران به فکر انتقال این مرکز به بیرون از شهر افتاد. مقاومت برای انتقال میدان معضل ترافیک قفل شده این محل فکر انتقال میدان را به بیرون از شهر تقویت کرد. افزایش وسایل حمل و نقل، مخصوصاً وانتبارها که ماشینسازی پیکان هم تولید میکرد سبب شد محل بزرگتری در بیرون شهر و با اصول مهندسی ساخته شود، میدان جدید ساخته شد ولی حجرهداران میدان امینالسلطان در ابتدا حاضر نبودند تغییر مکان بدهند. کشمکشهایی بین شهرداری و میدانها بهوجود آمد و بالاخره فضای انقلابی سال 57 این تغییر مکان را عملی کرد. میدان از شوش به بیرون شهر رفت و شهرداری این محل را بهصورت پارک زیبایی درآورد که مورداستفاده اهالی جنوب شهر قرار گرفته است. روزهای جمعه که طرح ترافیک تهران اجرا نمیشود و خانوادهها برای خرید عمده به مولوی میآیند، اعضای مسنتر و بچهها برای گردش و تفریح به این پارک میروند، و محل گردش و تفریح و خاطرهگویی افراد سن و سالداری که از گذشتههای این میدان و خرید و فروش و حملونقل کالا خاطرات جذاب و شنیدنی دارند و از ماشین دودی، ایستگاه اولین قطار بین شهری که چند صد متر دورتر از میدان السلطان در خیابان ری قرار دارد، دیگر از آن شلوغی نفس بُر میدان شوش خبری نیست ولی خاطرهها در یادها مانده است. میدان قزلقلعه سال 58با ازدیاد شهرها و بزرگ شدن شهرها، الگوی میدان السلطان مورداستفاده قرار گرفت، در حال حاضر کمتر شهری است که میدانی شبیه میدان السلطان نداشته باشد. در گردشهای نوروزی امسال میدان میوه و ترهبار رودسر را از نزدیک دیدم که به فاصله کمی از مرکز شهر و بازار، محل عمدهفروشی محصولات کشاورزی شده است. اگر در گذشته بارگیری فقط برای میدان امینالسلطان میشد و از آنجا بار به شهرهای مختلف میرفت حالا هر شهری برای فروش محصولات کشاورزی یک میدان السلطان دارد و میدان بزگ میوه و ترهبار جنوب تهران از حالت محوریت درآمده و به موازات آن صدها میدانچه دیگر ساخته شده که امروزه بهنام میادین میوه و ترهبار شهرداری شناخته میشود اما اولین میدان میوه و ترهبار تهران کجا ساخته شد؟ وزارت تعاون و وزارت کشاورزی و شهرداری تهران در همان ایامی که فکر انتقال امینالسلطان به بیرون از شهر قوت گرفت درصدد تأسیس میدانچههای کوچکتر برای خرید مستقیم خانوادهها برآمدند، وقتی قرار شد زندان قزل قلعه تخریب شود وزارت تعاون این محل را برای چنین هدفی در نظر گرفت، توافقات لازم انجام گرفت و اولین میدان فروش مستقیم کالاهای کشاورزی به خانوادهها در این محل ساخته شد. سازمان میادین میوه و ترهبار کشاورزی ایران در مقایسه با کشاورزی کشورهای غربی همواره بهعنوان کاری پرزحمت و کمدرآمد مطرح بوده ، کشاورزهای ایرانی برخلاف کشاورزهای غربی در گروه ضعیفترین اقشار جامعه قرارداشتند، در یکی از جلسات مشترک این دو وزارتخانه و شهرداری تهران این فکر مطرح شد که با تخریب زندان قزل قلعه در امیرآباد و تأسیس میدان میوه و ترهبار، کشاورزهای استان تهران خود کالای تولید شده را به مشتری بفروشند، این میدان را شهرداری ساخت و در اختیار وزارت تعاون قرار داد اما در عمل آنچه که فکرش را کرده بودند جواب نداد، یعنی کشاورزها بهدلیل گرفتاریهای روزمرهای که سر زمین و باغ داشتند دیگر وقت و توانایی اداره این غرفهها را نداشتند یعنی کننده چنین کاری نشدند در نتیجه بازهم سروکله دلالها پیدا شد و اداره غرفهها را برعهده گرفتند و اداره میدان هم بهدست شهرداری افتاد، با استقبال وسیع و گستردهای که از میدان قزلقلعه (میدان میوه و ترهبار جلال آل احمد امروز) به عمل آمد و فروش چشمگیر هرچه که در این میدان عرضه شد شهرداری را بر آن داشت که میادین دیگری در نقاط دیگر تهران تأسیس کند، با افزایش تعداد میدانها سازمان میادین میوه و ترهبار تهران شکل گرفت و در حال حاضر یکی از فعالترین و مؤثرترین سازمانهای شهرداری شده است. تغییر قیمت در یک نیم روز نامتعارف بودن قیمت محصولات کشاورزی چه در زمانی که تهران شهر 12 دروازه بود (بعد از انتخاب تهران بهعنوان پایتخت توسط آغامحمدخان قاجار و شهرسازی جدید، 12 دروازه ورودی به مدیریت شهری درآمد) چه امروز که تهران بزرگ شهر بیدروازه است نوسان قیمت فاحش وجود داشته و دارد، اگر هدف آغازین تأسیس میدان امینالسلطان سروسامان دادن فروش میوه و ترهبار بود هدف سازمان میادین میوه و ترهبار برای رفاه اهالی شهر و دسترسی عامه مردم به ارزاق با قیمت کنترل شده بود. به گفته سید حسین مهاجران رییس اتحادیه میوه و سبزی در کنار 800 دفتر فروش (حجره) میدان بار فروشان حدود 4 هزار دلال هم فعال هستند، معمولاً اختلاف فاحش قیمتها بین زمین کشاورزی، میدان بارفروشان و مغازههای خردهفروشی را متوجه فعالیت دلالان کرده و میکنند. حاج تقی سلطانی حجرهدار میدان امین السلطان (تا اواخر دهه 40) میگوید: کالای کشاورزی انباری نیست، باید هرچه زودتر بهدست مصرف کننده برسد، در تیرماه سال 1327 کشاورز بارآوری در کلانتری بازار از ما شکایت کرد که حساب و کتابمان با او درست نبوده، او دیده بود در ساعت 7 صبح هلو را جعبهای 4 تومان فروختهایم ولی سرجمع جعبهای 25 قران به او پول دادهایم. او نمیدانست در میدان اگر باری مثل هلو تا ساعت 9 صبح فروخته نشود قیمتش پایین میآید و سر ظهر ممکن است به جعبهای دو تومان هم برسد.گلچینها، دورریزها حاج سلطانی میگوید: میدان بارفروشهای کشاورزی قانون خودش را دارد، میوه و ترهباربعد از چین و برداشت یک قیمت دارد، در میدان بار فروشها قیمتی دیگر و در مغازهها هم البته انصاف مغازهدار هم شرط است، در میدان عمدهفروشی، فروش از 6 صبح شروع میشود و باید ته بار تا سر ظهر دربیاید، قیمت 6 صبح در ساعت 11 یا 12 با توجه به مقداری که فروش نرفته پایین میآید، مثال ساده کار میوهفروشهای میدان فوزیه است که آخر شب دیگر کپهای و حراجی فروخته میشود به این دلیل که روز بعد بار جدید میآید این گردش دائمی است و سلیقهای نیست. این را خود کشاورز هم میداند که همیشه مقداری از محصولاتش چه سردرختی و چه بوتهای دور ریخته میشود، ضایع میشود. مغازهدار هم همین وضعیت را دارد. از یک کیسه خیار بخشی را گلچین میفروشد، بخشی را درهم و ارزان، بازهم اگر فروش خوبی نداشته باشد دورریز دارد. بعد از انقلاب دو واقعه آسیبپذیری کشاورزها را کم و کمتر کرده است. اول افزایش کارخانههای صنایع غذایی، یعنی بعضیها کل زمین و سردرختی را یکجا میخرند دوم تأسیس سازمان میادین میوه و ترهبار که قیمت مصوبه دارد. این 148 میدان تهران (اگر رقم را درست گفته باشم) خیال همه خانوادهها را راحت کردهاند. بازار فروش کشاورزان را از بیرمقی درآوردند و گردش پول سریعتر شده و از آن مهمتر، قیمتگذارای است، بار در تمامی میادین یک قیمت دارد، البته اگر کسی نخواهد موز کیلویی 8 هزار تومان مغازه را بخرد میرود به این میادین و 4800 تومان میخرد. اما در نهایت مشکل اگرچه کم شده ولی با مدیریت سنجیده از این بهتر هم میشود.منبع: اقتصاد سبز