خبرگزاری کشاورزی ایران(ایانا): وقتی به هتل لاله رسیدم، از دستهای همیشگی که راهنمایان ثابت مسیر نمایشگاه هستند، خبری نیست. با کمک پذیرش هتل، سالن جشنواره را پیدا میکنم. خیلی خلوته، البته هنوز اول وقت است و مانده که بازدیدکنندگان در این گرمی هوای مرداد ماه به فکر خوردن یک استکان چای بیفتند و قدم زنان خود را به سالن گلزار برساند. سکوت نمایشگاه، فرصتی مغتنم است برای بازدید از 25 غرفهای که یکی در میان کسی در آن حضور دارد. انگار غرفههای انتهای سالن، یادشان رفته در ورودی را باز کنند و حداقل آب و جارویی کنند، نیامده رفتهاند. در…
منبع خبر : ایانا - اصلیلینک خبر : اینجا کلیک کنیدتاریخ انتشار : 11 مرداد 1394ساعت انتشار : 15:2:28
خبرگزاری کشاورزی ایران(ایانا): وقتی به هتل لاله رسیدم، از دستهای همیشگی که راهنمایان ثابت مسیر نمایشگاه هستند، خبری نیست. با کمک پذیرش هتل، سالن جشنواره را پیدا میکنم. خیلی خلوته، البته هنوز اول وقت است و مانده که بازدیدکنندگان در این گرمی هوای مرداد ماه به فکر خوردن یک استکان چای بیفتند و قدم زنان خود را به سالن گلزار برساند.
سکوت نمایشگاه، فرصتی مغتنم است برای بازدید از 25 غرفهای که یکی در میان کسی در آن حضور دارد. انگار غرفههای انتهای سالن، یادشان رفته در ورودی را باز کنند و حداقل آب و جارویی کنند، نیامده رفتهاند. در این میان، غرفهدارانی دارند سماور را مهیا میکنند تا با ورود بازدیدکنندگان با چای دیشلمه از آنها پذیرایی کنند و شیرینی قند فراموش شده کنار چای ایرانی را دوباره به یاد آنان بیاورند.
چیدمان صندلی در مرکز سالن خبر از برگزاری همایش در نمایشگاه میدهد. تعداد صندلیها زیاد است، اما آیا کسی خبر داشت که در اینجا (هتل لاله) هفتم تا نهم مردادماه جشنواره چای و دمنوش برگزار میشدشده است!؟
ساعتی است که نمایشگاه باز شده، حالا چای ایرانی دم کشیده انتظار دوستان خود را میکشد. خوب است، در این نمایشگاه از صدای موزیک و گوینده رادیو که تبلیغات پیدرپی را یک نفس میخواند خبری نیست.
حالا من به سراغ تولیدکنندهای میروم، صحبتهایمان گلانداخته و چای سرگل بهاره روی میز است. اما حواسم به میهمانانی هست که چشم انتظارشان را میکشیم.
صدای حرکت ماشینآلات بستهبندی چای، سکوت نمایشگاه را شکست و شروع به بستهبندی چای کیسهای آن هم از نوع هرمی میکند، تا اگر کسی چای دیشلمه را پسند نکرد، با چای کیسهای میهماننوازی کند. آن موقع در حال چانه زدن با واردکننده چای خارجی بودم که میخواست عطر و طعم چای خارجی را به ایرانی بودنم بفروشم.
صدای گوینده رادیو بلند شد.از غرفهداران درخواست میکند برای سخنرانی میهان ویژه به مرکز سالن، جایی که صندلیهای قرمز پهن هستند بیایند. راست میگویند که دود از کنده بلند میشود. روی صندلیها تعدادی خانم و آقای مسن را دیدم که به همراه غرفهداران نشستهاند. با دست زدنشان دکتر فهیمی پشت تریبون قرار گرفت. حالا کمی نمایشگاه جان گرفته و تکاپو بیشتر شده است.
فهیمی با طرح پرسشهایی از حضار، آنها را به بحث فرا میخواند. بحث چای، داغ است، اما با حضور چایهای پررنگ و اسانس خارجی، چای داخلی اجازه نفس کشیدن ندارد. فهیمی از ریاضی مجری برگزاری جشنواره تقاضا میکند که حضار را به تماشای مزارع چای شمال ببرد تا شاید با دیدن زحمت این کشاورزان، به فکر چارهای برای چای دیشلمه ایرانی بیفتند.
حالا نمایشگاه دقایق پایانی خود را طی میکند و من وسایلم را جمع میکنم. با اینکه تعداد بازدیدکنندگان کم بود، اما تولیدکنندگان چای امیدوارند که به کمک همین گردهماییهای کوچک میان خودشان، راه چارهای برای مشکلات پیدا کنند؛ بدون حضور متولیان!/
گزارش: زینب هاشمی