۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۱۳:۱۹
کد خبر: 81954603
T T
۰ نفر
جای خالی كشاورزان , تولیدكنندگان و داستان دنباله دار دلالان

ساری - ایرنا- بازار روز كه اینروزها باید محل عرضه محصولات كشاورزی، ارگانیك و تولیدات دستی روستاییان باشد، دیگر مانند گذشته نیست و این بازار تو را دیگر به سمت باغ ها و مزارع نمی برد.

بازار روز در شهرهای مازندران , بازار شلوغ و پر رفت وآمد را در ذهن تداعی می كند كه با ورود به ان، بوی عطر تازه سبزیجات محلی از پونه گرفته تا زلنگ سراپای وجودت را مست می كند، تازگی ماهی های پرورشی و حتی رودخانه ای كه ماهیگیران با خود به بازار می آورند , مرغ، خروس، اردك، غاز و بوقلمون كه موسیقی زیبایی حتی به شكل موسیقی كر، سر می دهند؛ مركباتی كه وقتی از كنارشان عبور می كنی، حس می كنی همین تازه از درخت چیده شده اند و همه تازه و تازه هستند.
با این امید امروز یكشنبه تصمیم گرفتم برای تهیه گزارش سری به یكشنبه بازار ساری بزنم ساعت تقریبا 11 و 40 دقیقه است كه به سمت بازار در كنار ریل راه آهن راه افتادم. تمام مسیر 10 دقیقه ای را به بازاری فكر می كردم كه همه این چیزها و محصولات عالی منتظرم هستند؛ وقتی نزدیك بازار شدم، از دور سبزیجات به چشمم خورد؛ با خود گفتم بیراه نیامدم اینجا همان بازاری است كه انتظارش را می كشیدم، اما وقتی نزدیك تر رفتم بازار را متفاوت دیدم.
بازاری كه باید محل عرضه محصولاتی باشد كه تولیدكنندگان مستقیم آن را به خریداران عرضه می كنند، اقلامی چون پارچه، روبالشی، آجیل شب عید، شكلات و تخمه، پوشاك، لباس زنانه و بچه گانه نیز به چشم می خورد.
گویی اشتباه كرده بودم این بازار قرار نیست مرا مستقیم به دل باغ ها و مزارع ببرد؛ در این بازار خبری از كشاورز خسته تن نبود؛ تا چشم كار می كرد واسطه بود و دلال.
شاید در همه جا واسطه و دلال بد نباشد و در بسیاری صنوف نیاز به انها واجب است ولی فلسفه تشكیل این بازار روزها چیزی جز عرضه مستقیم و بی واسطه محصولات وفراورده های كشاورزی و دستی نیست اما هر سال كه می گذرد حضور محصولات روستایی كمتر وكمتر می شود.
یك دور كامل بازار را می گردم؛ اما نه از سبزی ها بوی عطر برمی خیزد و نه از مركبات بوی باغ؛ مردم معمولا یكی از هدف هایی كه برای رفتن به بازار روز دنبال می كنند تهیه مواد غذایی تولید كشاورزان بویژه سبزی های جنگلی و كوهی است اما در این بازار خبری از این سبزی ها نیست.
حالا با دقت بیشتری به كالاها و محصولات بازار نگاه می كنم؛ پوشاك و لباس هایی كه با وزش باد به این طرف و آن طرف می رقصند؛ زنانی كه بجای زنبیل، نایلون در دست محصولات را می خرند و بازاری كه نیاز اولیه مردم یعنی سبزیجات , مركبات و لبنیات در آن كمتر یافت می شود.
در این بازار وسایل آشپزخانه، ظروف پلاستیكی، آجیل و تنقلات نیز به چشم می خورد؛ حین مسیر ناگاه چشمم به خانم فروشنده ای می خورد كه از پیاز گل های لاله و سنبل گرفته تا انواع رب و ذرت و تخم مرغ محلی، می فروشد؛ كمی دلگرم می شوم با خود می گویم خدا را شكر حداقل یك خانم روستایی با محصولاتی كه خود تولید كرده، یافتم؛ سمت او می روم و برای آنكه احساس غریبی نكند با گویش تبری از او قیمت پیاز گل سنبل را می پرسم.
او قیمت را می گوید و من هم كمی چانه می زنم و دراین حین به خودم می گویم چرا باید چانه بزنم؛ چانه زدن و تخفیف گرفتن زمانی خوب است كه از دلالان خرید می كنیم نه تولید كنندگان و در همین حس و حال از او می پرسم كه آیا این محصولات تولیدات خودش است یا نه كه قاطعانه پاسخ می دهد نه.
دوباره با تعجب از این خانم می پرسم، یعنی این گل ها، تخم مرغ ها، رب ها و ذرت و دون انار هیچكدام از خودتان نیست و او نیز دوباره می گوید نه؛ خانه ما حیاط ندارد كه گل و مرغ پرورش بدهم و شاید باورتان نشود با گفتن این حرف ها بار دیگر در چانه زدن در خرید مصمم می شوم چون او نیز در حقیقت یك واسطه برای فروش است.
كمی جلوتر خانمی حدود 40 ساله را می بینم كه او نیز انواع مختلف محصولات بویژه سبزیجات و صیفی جات عرضه می كند؛ از او می پرسم آیا خودتان این محصولات را كشت می كنید كه به گویش مازنی پاسخ می دهد:«یعنی من انه هنرمندمه» و ادامه می دهد كه همه را از میدان تره بار خرید می كند؛ من مات در چهره او خیره می شوم و زنان خسته ای را در ذهنم مجسم می كنم كه چون مرد پا به پای همسرانشان در مزرعه و باغ كار و محصولات مختلفی را تولید می كنند و با خودم می گویم این طیف از زنان واقعا هنرمند هستند.
همانطور كه از بازار روز رد می شوم از چند خریدار كه بیشتر خانم هستند درباره علت خریدشان از این بازار و میزان رضایت یا عدم رضایت شان جویا می شوم؛ یكی از آنان می گوید: به این بازار می آیم چون تنوع عرضه محصولات بسیار است و البته هر چند گاهی چیزی كه می خواهیم مانند برخی سبزی ها , لبنیات و مرغ محلی در این بازار یافت نمی شود.
از خریدار دیگری می پرسم كه آیا این محصولات مستقیم به دست شما می رسد و او با كمی مكث همراه با تردید می گوید: «مسلما نه»؛ «چگونه ممكن است كشاورز این همه راه را تا اینجا بیاید تابخواهد محصولش را به فروش برساند».
حالا مسیر خود را تغییر داده و به سمت مرد میوه فروشی می روم كه موز، كیوی، پرتقال، نارنگی، خیار و گوجه می فروشد از این آقا می پرسم آیا این میوه ها و مركبات محصولات باغ و مزرعه خودتان است و بعد فورا از سوال خود پشیمان می شوم، چگونه ممكن است در ساری موز تولید شود؟ و مرد فروشنده نیز می گوید نه من فقط این محصولات را كه از میدان تره بار خریدم اینجا برای فروش عرضه می كنم.
حدود 40 دقیقه است كه در بازار راه می روم، به انتهای بازار می رسم و خانمی می بینم كه انواع ترشی و سبزی ماست و ماهی یا به قول ما شمالی ها 'دلال' ماست و ماهی برای فروش كنار او قرار دارد؛ مقابل او نیز انواع سبزی است كه از سبزی های آن طرف تر خوش عطر و نوتر به نظر می رسد؛ یك ظرف را به او نشان داده و از او می پرسم محتوای این ظرف چیست و او می گوید ترشی بادمجان شكم پر و بار دیگر می پرسم آیا اینها را خودتان درست كرده اید و او با صلابتی در صدایش جواب می دهد بله خودم درست كردم.
بعد به سبزی ها اشاره می كند و ادامه می دهد این سبزی ها محلی است اگر چه شاید قیمتش كمی گرانتر از سبزی های آن طرف تر باشد اما متعلق به دشت و جنگل همین منطقه است و سبزی تهران نیست كه با آب آلوده رشد كند.
حالا با خرید دو دسته پیاز سنبل و همچنین چند گل دیگر بازار را به سمت خبرگزاری ترك می كنم.
بین مسیر با خودم می اندیشم كه آیا واقعا بازار روز با این نیت و هدف تشكیل شد؟ دوباره دلالان و دوبار واسطه گران؟!
و با خود ادامه می دهم اگر بازار روز با نیت عرضه محصولات كشاورزی و ارگانیك و همچنین تولیدات دست ایجاد شده پس چرا در این بازار تا چشم كار می كند وسایل آشپزخانه، ظروف پلاستیكی، آجیل شب عید و پارچه و لباس و پوشاك است و می گویم شاید به دلیل نزدیك بودن عید نوروز است و شاید هم به دلیل نبود نمایشگاه بهاره در ساری.
و باز با خود می گویم با اینكه اینجا محصولات كشاورزی عرضه می شود پس خود كشاورزان كجای این بازار قرار دارند و چرا خود مستقیم محصولات خود را عرضه نمی كنند.
البته با توجه به پرداخت بها برای فروش محصولات در این اماكن و پرداخت هزینه خودرو برای آوردن محصولات به شهر می تواند از مهمترین دلایل عدم حضور كشاورزان زحتمكش باشد و بهترین راهكار این است تا به جای عرضه محصولات كشاورزان توسط دلالان در شهرها، این بازارها در روستاها دایر شود تا هم شهرنشینان یك روز در هفته را به محیط خوش آب و هوای روستا بروند و از این آب و هوا لذت ببرند و هم كشاورزان بتوانند مستقیما و بدون هیچ دل نگرانی و اضطراب خاطری محصولات خود را به خریداران عرضه كنند.ك4
گزارش از لیلا اسماعیل نژاد
/7329/1899

سرخط اخبار اقتصاد