موسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی اعلام کرد: در طول 40 سال در دنیا زمینهای آبی تقریباً دو برابر شده است که نتیجه تبدیل شدن 134 میلیون هکتار زمین دیم به آبی است.
منبع خبر : فارس - اقتصادیلینک خبر : اینجا کلیک کنیدتاریخ انتشار : 03 شهریور 1395ساعت انتشار : 21:12:25به گزارش خبرگزاری فارس، موسسه پژوهشهای برنامهریزی و اقتصاد کشاورزی و توسعه روستایی وابسته به وزارت جهاد کشاورزی در گزارشی اعلام کرد: تولید مواد خوراکی و محصولات کشاورزی برای انسان و دام، در شکل سنتی خود به خاک و زمین وابسته است.
وسعت و درجه کیفیت خاک و زمین کشاورزی، پایه توان تولید کشاورزی هر کشور است. در صورتی که این منبع با سایر منابع پایه، دانش، تکنولوژی مناسب و سرمایه لازم تلفیق شود، امنیت غذایی را میتوان تضمین کرد.
هم اکنون در جهان توزیع زمین کشاورزی به گونهای است که برخی از کشورها از این نعمت بهره کمتری بردهاند و ناچارند، برای تأمین غذا به بازار جهانی متکی باشند، با عنایت به افزایش جمعیت و افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی در آینده مقدار زمین بیشتری باید زیر کشت رود و یا بهرهوری و میزان تولید در واحدهای سطح چنان افزایش یابد که پاسخگوی تقاضای رو به افزایش مواد غذایی باشد.
حال این پرسش مطرح است که آیا امکان افزایش سطح زیر کشت در جهان وجود دارد؟ اگر آری، در کدام منطقه یا کشور؟ بررسی وضعیت توزیع زمین کشاورزی در جهان میتواند ضمن پاسخ به پرسش فوق، نمای روشنتری از وضعیت آینده را در ذهن سیاستگذاران بخش کشاورزی به نمایش بگذارد.
در این گزارش مقدار زمین موجود و پتانسیل افزایش سطح زیر کشت برحسب جمعیت هر کشور مورد بررسی قرار گرفته است. آمارها از سازمانهای بینالمللی و پورتال آنها تهیه شده است. آمار زمین کشاورزی مربوط به سازمان خواروبار جهانی (فائو) و تعداد جمعیت از دفتر جمعیت سازمان ملل متحد میباشد.
آسیا و اروپا دارای کمترین پتانسیل برای افزایش سطح زیر کشت و آفریقا (زیر صحرا) و آمریکای جنوبی دارای بیشترین زمین قابل کشت هستند که زیر کشت بردن آنها مستلزم سرمایهگذاری و صرف هزینه است. اینجا بهرهبرداریهای جدید در زمینهای دورتر از مناطق و بازارهای مقصد، موجب افزایش هزینه و بالا رفتن قیمتها میشود، به عبارت دیگر قیمتها باید آن چنان باشند که ایجاد بهرهبرداری جدید سود اقتصادی داشته باشد.
توزیع سرانه زمین کشاورزی در جهان
بر اساس آمار فائو کل زمینهای جهان 13.96 میلیارد هکتار است. از این مقدار حدود 4 میلیارد هکتار (29 درصد) جنگل میباشد و 4.9 میلیارد هکتار (35 درصد) زمین کشاورزی است، بقیه زمینها، زمینهایی هستند که نه در چارچوب تعریف جنگل میگنجند و نه در چارچوب تعریف زمین کشاورزی، مانند زمینهای باتلاقی، کویری و ... نزدیک به 1.4 میلیارد هکتار زمین کشت شده برای محصولات موقت (سالانه) در سال 2011 وجود داشت و 154 میلیون هکتار نیز به محصولات دائمی تخصیص یافته بود.
در سال 2011 در حدود 318 میلیون هکتار زمین تجهیز شده برای کشت آبی وجود داشت. زمینهای کشت شده در سال 2011 معادل 10.7 درصد از کل زمینهای دنیا بود، 22.8 درصد زمینهای کشت شده در سال 2011، زمینهای کشت آبی بود.
در حالی که در سال 1970 زمینهای کشت شده 10.1 از کل زمینها و زمینهای کشت آبی 13.8 درصد از زمینهای زراعی بود. یعنی در طول 40 سال زمینهای آبی تقریباً دو برابر شده است که نتیجه تبدیل شدن 134 میلیون هکتار زمین دیم به آبی است. افزایش زمینهای آبی با افزایش مصرف کود به منظور افزایش تولید محصول در واحد سطح همراه بوده است که طبعاً تبعات محیط زیستی خواهد داشت.
مرزهای سیاسی، دسترسی به منابع آب و زمین را به شدت نامتعادل میسازد، بیست کشور پرجمعیت دنیا که در مجموع نزدیک به 70 درصد جمعیت جهان را در خود جای دادهاند، نشان میدهد سهم این کشورها از زمین کشاورزی 60 درصد کل زمینهای کشاورزی است. سهم سرانه زمین کشاورزی چین که نزدیک به 4.1 میلیارد نفر جمعیت دارد تنها 800 مترمربع است، با توجه به بازدهی این مقدار زمین بدیهی است که تأمین نان، گوشت، روغن و قند و سایر مواد خوراکی در داخل با مشکل کمبود روبرو شود. سرانه زمین کشاورزی برای ایران 2300 مترمربع است. کشورهای آمریکا، روسیه و برزیل به طور نسبی در وضعیت مناسبی از منابع زمین کشاورزی قرار دارند.
در تعریف زمین کشاورزی آمده است، زمینهایی هستند که هم اکنون زیر کشت میباشند؛ بنابراین ممکن است کشوری از تمام پتانسیل خود استفاده نکرده باشد نظیر برزیل و کنگو اما کشورهایی نظیر چین و هند در حد بهرهبرداری کامل از گستره زمینهای قابل کشت میباشند. در هر حال اگر سایر عوامل مؤثر بر تقاضای محصولات کشاورزی را ثابت فرض کنیم، با عنایت به منابع موجود، آینده جمعیتی این دو کشور تأثیر بسزایی در امنیت غذایی جهان خواهد داشت.
در آینده به جز جمعیت عوامل دیگری بر تقاضای محصولات کشاورزی مؤثر خواهند بود. رشد درآمد و شهرنشینی که هم بر مقدار تقاضا از ترکیب فعلی غذایی خواهد افزود و هم از طریق تغییر ترکیب خوراک موجود در سفره به سمت مصرف پروتئین بیشتر، تقاضا برای انواع گوشت و نیاز به افزایش تولید خوراک دام را بالا خواهد برد.
تقاضا برای سوخت زیستی و اختصاص برخی از محصولات کشاورزی برای این منظور، به عنوان رقیب دیگری در سمت تقاضا برای مواد خوراکی است که هم اکنون به سرعت در حال افزایش است، افزایش قیمت مواد سوختی و تقاضا برای آنها عامل مؤثری برای افزایش تقاضا برای سوخت زیستی خواهد بود. با عنایت به اینکه کشورهای پرجمعیتی نظیر چین، هند، بنگلادش، پاکستان و اندونزی دارای رشد درآمد سرانه نسبتاً بالایی هستند انتظار میرود به سمت واردات بیشتر مواد خوراکی رو آورده و بازار را تحت تأثیر قرار دهند. همچنین فشار قیمت سوختهای فسیلی موجب خواهد شد اتحادیه اروپا و کشورهای پیشرفته صنعتی مقدار بیشتری از محصولات کشاورزی تولیدی و وارداتی خود را تبدیل به سوخت کنند. در هر حال با عنایت به ستون سمت چپ جدول 1 که ارقام آن غالباً منفی است میتوان گفت که توزیع جمعیت و زمین در اکثر کشورها به طور نسبی تناسبی با هم ندارند، به طور مثال چین با 19.23 درصد از جمعیت جهان نزدیک به 8 درصد از زمینهای کشاورزی را در اختیار دارد که اختلاف این دو نسبت بیش از 11 درصد است، به عبارت دیگر در صورتی که زمینهای کشاورزی جهان به طور مساوی بین افراد تقسیم میشد، 11 درصد از زمین سایر کشورها باید به چین تعلق میگرفت نابرابری حاصل گردد، اما در حال حاضر برای تأمین خوراک جمعیت چین (باثبات سایر شرایط) باید تولید حاصل از 11 درصد زمین کشورهای دیگر به چین صادر شود. با عنایت به ارقام منفی ستون آخر جدول (1) به ویژه برای کشورهای پرجمعیت، افزایش تجارت محصولات خوراکی اجتنابناپذیر است، در این صورت کشورهایی موفق خواهند بود که دارای منابع کافی برای تولید در داخل هستند یا در تقسیم کار جهانی دارای تواناییهایی هستند که قدرت اقتصادی آنها را بالا میبرد و نگرانی از واردات ندارند، میتوان در این خصوص به ژاپن اشاره کرد که یکی از بزرگترین واردکنندگان مواد غذایی در دنیاست، اما تراز تجاری این کشور چندان از واردات مواد غذایی تأثیر نمیپذیرد. امنیت غذایی با تمام مؤلفههای خود تنها در تلفیق با جنبههای کلان اقتصاد معنی پیدا میکند.
جدول شماره (2) بیست کشوری را نشان میدهد که از نظر سرانه زمین کشاورزی درصدر هستند. برخی از این کشورها نظیر استرالیا، کانادا، روسیه، آرژانتین و آمریکا نقش مهمی در تولید محصولات کشاورزی جهان دارند. به جز قزاقستان هیچیک از این کشورها در قاره آسیا قرار ندارند. زمینهای کشاورزی در جهان دارای توزیعی است که در جداول 1 و 2 آمد. دو نکته در خصوص آمار ارائه شده باید مورد توجه قرار گیرد؛ اول اینکه برخی از کشورها پتانسیل افزایش سطح زیر دارند، اما به دلیل ضعف زیرساختها و فقر و شرایط سیاسی ـ اجتماعی قادر به بهرهبرداری کشاورزی از پتانسیلها نمیباشند. کشورهای آفریقایی (زیر صحرا) مانند کنگو و برخی از کشورهای آمریکای لاتین از این دسته هستند. دوم اینکه برخی کشورها عرصهی زیادی از زمینها را زیر کشت دیم بردهاند، در حالی که منابع آب کافی برای آبیاری وجود ندارد و بازدهی بسیار پایین است به این ترتیب سرانه زمین کشاورزی بالاست در حالی که به طور نسبی میزان تولید پایین است. به عنوان نمونه کشور قزاقستان با 23 میلیون هکتار زمین زیر کشت در سال 2012 دارای 14 میلیون هکتار زمین زیر کشت گندم و 1.6 میلیون هکتار زمین زیر کشت گندم داشت، به عبارت دیگر 70 درصد زمین زیر کشت این کشور به گندم و جو اختصاص داده شده بود، در حالیکه عملکرد گندم و جو در این کشور به ترتیب 683 و 912 کیلوگرم در هر هکتار بود، مقدار زمین تجهیزشده برای آبیاری در این کشور کمتر از 10 درصد عرصهی زیر کشت بود.
متن کامل این گزارش را میتوانید از اینجا+ وضعیت زمین کشاورزی در جهان + دریافت کنید.
انتهای پیام/ب